علاقه مندم یادداشتم را با جمله زیبای امام علی در نامه شماره 31 نهج البلاغه آغاز کنم که می فرمایند:
فاحبب لغیرک ما تحب لنفسیک و اکره له ما تکره لها
«برای دیگران دوست بدار آنچه را که برای خودت دوست میداری و خوش ندار برای دیگران آنچه را که برای خودت خوش نداری»
محمدعلی ارجمندی – 001018
چند سال پیش در مراسمی که برای بزرگداشت استاد حبیب ارسلانی در آمفی تئاتر بیمارستان امید اورمیه برگزار شده بود مهندس عبدالعلی زاده خطاب به مسئولین شهر با بغضی در گلو از لزوم نجات دریاچه اورمیه سخن گفته و سربسته از خیانت شخص هاشمی رفسنجانی نسبت به دریاچه اورمیه در زمان استانداری اش در آذربایجان شرقی گفت. ایشان با یاد آوری درخت کاری در کوه عینالی تبریز که نام نیکی از مهندس عبدالعلی زاده در اذهان عمومی برجای گذاشته است از سعی و تلاش وافرش در آن دوران برای کسب مجوز کاشت گسترده درختان پسته در اراضی کشاوری نوار ساحلی دریاچه اورمیه سخن گفت که با مخالفت وزارت جهاد کشاورزی و دولت هاشمی رفسنجانی مواجه می شود.
گفتند که هر چه قدر تلاش کردیم به در بسته برخورد کردیم و در جواب اصرار و پیگیری هایم در اینخصوص نهایتا گفتند که آقای هاشمی موافق ایجاد باغهای پسته در منطقه آذربایجان نیستند.
و شد آنچه که نمی باید می شد و گسترش روز افزون باغهای سیب و مزارع چغندر قند با آب بری فراوان بلای جان آذربایجان شده و منجر به وضعیت اسفناک دریاچه اورمیه گردیده است.
دقیقا در تایید سخنان مهندس عبدالعلی زاده که در دولت سازندگی استاندار آذربایجان شرقی و در دولت اصلاحات وزیر مسکن و شهرسازی بودند بایستی گفت زیربنای تبعیض گسترده و اجحاف در حق مردم آذربایجان از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بنا گذاشته شده و به یکباره با افت معنی دار شاخصه های توسعه و فقر در آذربایجان و مهاجرت به شهرهای کویر مرکزی و تهران مواجه شدیم.
بالطبع در رابطه با موضوع روز یعنی لزوم سرمایه گزاری صنعت مس درسایر مناطق کشور نیز که در استان کرمان حالت انحصار به خود گرفته بایستی سرمنشا این تبعیض ها را هم در دولت سازندگی کویر مرکزی ایران و لم یزرع گذاشتن دشتهای سرسبز ایران همچون خوزستان و آذربایجان سراغ گرفت.
اجازه بدهید که اینگونه بگویم مافیای کویر مرکزی ایران که با معادن طلا و مس آذربایجان نظیر معدن طلای زره شوران تکاب با ذخایر 30 میلیون تن که یکی از بزرگترین معادن طلای جهان محسوب می شود و یا معدن طلای آق دره با ذخیره 5 میلیون طلا و معدن مس سونگون ورزقان با ذخیره بیش از 4 میلیارد چهل درصد ذخایر مس کشور را به خود اختصاص داده تو گویی سرمست از این همه ثروت غارت شده به مرز جنون رسیده و جسارت را تا بدان حد رسانده اند که از تریبون های رسمی گریبان دریده و ننه من غریبم بازی در بیاورند.
جدای از لزوم حمایت و یا واگذاری باشگاه تراکتور به عنوان سرمایه مردمی به مس سونگون که کوچکترین کاری است که آنها در راستای ایجاد نشاط و شادی در میان جوانان منطقه موظف به انجام آن هستند. نمایندگان آذربایجان که در این مورد فارغ از جناحبندی های سیاسی و منطقه ای مثبت عمل کرده اند بایستی پیگیر حقوق مطل مانده و اجحافی که در عدم توسعه این صنایع در آذربایجان شده باشند. پروژه هیپ ایچینگ سونگون (تولید کنسانتره، استحصال، ذوب، تغلیظ، پالایش و تولید شمس و کاتد مس) در این مجتمع بایستی آغاز و به اتمام برسد و کلنگ زنی نمادین عذر بدتر از گناه است.
مطمئنا اگر غارت معادن آذربایجان و ارسال خام آنها به صنایع تبدیلی شهرهای مرکزی نبود مافیای مس نیز جرات جسارت اینچنینی را نداشتند که با وجود دهها استادیوم مدرن ورزشی و تیمهای نظیر گل گهر سیرجان، مس رفسنجان و مس کرمان از حداقل حمایت صنایع مس از نماد ورزش آذربایجان برآشفته شوند. رگ غیرت آنها نه برای تبعیض و استعمار بلکه برای کودکان تکابی و ورزقانی که در نبود مدرسه مجبور به ترک تحصیل می شوند باید برافراشته بشود البته اگر رگ غیرتی باشد که همه ایران را فارغ از زبان و شهر و روستا هموطن خود بدانند.
	  محمدعلی ارجمندی (آيين شايين)