در حافظه تاریخی افکار عمومی ایران تنها دو شاه ثبت و سینه به سینه نقل شده اند. شاه عباس و ناصرالدین شاه. این ماندگاری را جدای از ادبیات شفاهی در گنجینه خانه ها و پستوخانه های حوزه فرهنگی ایران بایستی مشاهده کرد. از کاروانسراها و دوربین شاه عباسی که استاد شهریار در منظومه حیدربابا، یادش را گرامی می دارد گرفته تا زیورآلات و ظروف آنتیک منقش به تمثال ناصرالدین شاه قاجار. 
از منظر مینیک صورت نیز شاه عباس و ناصرالدین شاه جذابیت خاصی دارند از چشمان درشت و نافذ گرفته تا سبیل های بافته شده و کشیده که ناصرالین شاه برخلاف اسلاف خود  محمدشاه و فتحعلی شاه که ریش داشته اند ریشش را تراشیده  و به عنوان یک برند شاهی پرجذبه در تاریخ ایران شناخته می شود. جدای از این اقتدار در داخل اندرونی با ناصرالدین شاهی شاعر، نقاش و عاشق پیشه طرفیم که مکتوبهایش به انیس الدوله و جئیران از نخستین مکتوبات ثبت شده عاشقی در تاریخ معاصر ایران است. 
اما آنچه که ماندگاری ناصرالدین شاه را در تاریخ معاصر ایران جاودانه کرده است بیشتر از هر مؤلفه دیگری ترقی خواهی ایشان بود. همو که به چندین زبان زنده دنیا مسلط بوده و تنها بعد چهار سال از اختراع برق، باب همایون تهران را با چراغ گاز زینت می بخشد. ماشین دودی را از اروپا به تهران می آورد. مسیر خط آهن طهران به شهر ری و حرم شاه عبدالعظیم را افتتاح می کند. این مجال را می دهد تا میرزا تقی خان امیرکبیر شود و دارالفنون را تاسیس کند. هنر مدرن عکاسی و موسیقی مقامی را حمایت و شکل می دهد. تکیه یا همان آمفی تئاتر بزرگ طهران و شمس العماره مرتفع ترین برج زمان خود را در ناف طهران بنا کند و صدها ویژگی منحصر به فرد دیگر که ناصرالدین شاه را به عنوان بنیانگزار ایران نوین در اذهان عمومی معرفی می کند.
اما افسوس و صد افسوس که با به روی کار آمدن پهلوی جفای به تاریخ در مدارس و نشریات نهادینه شده و شروع به تخریب هر آنچه که پیش از من بوده می کنند و خود نیز در آنچه که بافته بودند بعد از انقلاب گرفتار و قضاوت شدند! هر دوره تاریخی را نه بعد سالها و بر اساس ایدئولوژی و پیشرفت تکنولوژی، بلکه باید در همان دوره و در قیاس با امکانات همان دوره  و همسایگانش و قدرتهای منطقه ای مقایسه کرد.  که اگر اینگونه باشد پی خواهیم برد که عصر ناصری از لحاظ شاخصه های توسعه اگر در تاریخ ایران بی نظیر هم نباشد کم نظیر است. 
از مصداقهای این ارزیابی کمترین حد فاصله و برابری تومان ایران در عهد قاجاریه با پوند انگلستان و دلار آمریکا است که در هیچ دوره تاریخی تا به امروز که در اسنفاک ترین وضع قرار دارد تکرار نشده است. 
بی شک هر دوره تاریخی نقاط قوت و ضعفی دارد اما این دلیلی بر آن نمی شود تحت تاثیر جریانهای تمامیت خواه عمدا چشم به خدمات قاجاریه ببندیم و تخریبش کنیم. نقل محافلشان قرارداد ترکمنچای است. اما نمی گویند که این قرارداد بعد بیست و یکسال مبارزه با بزرگترین امپراطوری زمان یعنی روسها که حتی ناپلئون را هم شکست داده بودند بسته شده و موجب حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران گشته، ایرانی که تا قبل از آقامحمدخان ملوک الطوایفی اداره شده و گستره حکومت خان زند استان فارس  بود و لاغیر! و یا از گفتنش باک دارند که رضاخان در مقابل دو گروهان پیاده هندی که از بصره عزم فتح ایران کرده بودند فرار را بر قرار ترجیح داده و ایران را دو دستی تقدیم روس و انگلیس کردند.
تاریخ هر کشوری سند هویتی آن کشور محسوب می شود و اگر منکر بخشی از این هویت شویم بالطبع موجب سست شدن پایه های اتحاد و یکپارچگی آن کشور می شویم که در طی این سالها متاسفانه این امر رواج داشته و ما به عنوان وارثان تاریخ تحت تاثیر اتاقهای نفرت پراکن به وظیفه خود به درستی عمل نکرده ایم.
 
 
 
 
 
    
 
  
       + نوشته شده در جمعه بیستم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 16:10 توسط محمدعلی ارجمندی
        |