این خاصیت استعمار است، مستعمره باید پرشور و استعمار باشعور باشد!

آیا مستعمره بودن معنای جدای از این دارد که سرجمع بودجه اختصاص یافته به پنج استان «آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، زنجان، همدان و اردبیل» کمتر از استان اصفهان باشد!؟

آیا مستعمره بودن غیر اینست که عظیم ترین ذخایر معادن طلا در تکاب باشد و پشت شیشه مغازه هایشان بنویسند کت و شلوار دامادی به اجاره داده می شود. ببینید چه بر سر خان نشین تیکان تپه با مردمان مغرورش آورده اند که عنوان محروم ترین شهر در جغرافیای محروم ترین استان را یدک می کشد. آیا غارت جنگلهای بکر قره داغ به بهانه استخراج مسی که حتی علیرغم وعده های کلان منجر به تاسیس شرکت مس آذربایجان که نه حتی یک بیمارستان در ورزقان نمی شود اسم دیگری دارد که ما نمی دانیم.

در توجیه این نوع بودجه نویسی با الفاظ بازی می کنند و می گویند محرومیت تاریخی بعضی مناطق در عرض چند سال قابل برطرف کردن نیست. بله آذربایجان و سیستان و بلوچستان زمانی انبار غله این سرزمین بودند که از زمان راسیسم پهلوی به حاشیه رانده شدند. آذربایجانی که در طی تاریخ ثروتمندترین و پرجمعیت ترین ایالت ایران بود. گیرم که نیت شما درست است که نیست، بفرمایید در عرض این چهل سال شما چه قدمهایی برای جبران این عقب ماندگی برداشته اید. آیا نسبت بودجه استانهای آذربایجان و بلوچستان و کردستان سال به سال نسبت به بوجه استانهای کویر مرکزی افزایش یافته است. به سهم بودجه استانها نگاه کنید تا بدانید، خیر!

وطن خواهی و هموطن گفتن با اعداد و رقم و بودجه حساب کتاب می شود نه شعر و داستان و مهمل گفتن از زبان این خواننده و آن خواننده که باد در غبغبه انداخته و بگوید: همه با یک نام و نشان به تفاوت هر رنگ زبان. اتفاقا فرقش از زمین تا آسمان است. من شهروند درجه دو کشور که در شهر یک میلیونی اورمیه زندگی می کنم محروم از حداقل امکانات شهری نظیر خطوط بی آرتی اتوبوسرانی هستم، مترو که جای خود دارد! اما این افتخار را دارم که از اخبار استانی بشنوم که نسبت به جمعیت، اورمیه بعد از تهران پرترافیک ترین کلانشهر ایران است. این چگونه کلان شهری است که حتی یک پل عابر برقی ندارد!؟

دیگر شاخصه های توسعه نیز اینچنین است. از اقتصاد گرفته تا فرهنگ ما را تعمدا عقب نگه داشته اند. در رسانه هایشان به ما یاد داده اند که در همه جا با افتخار بگوییم ما پرشورها. از فوتبال گرفته تا مراسم عزاداری ما پرشور هستیم. هیچ وقت نمی گویند شما باشعور ها. این خاصیت استعمار است، همیشه و همه جا مستعمره باید پرشور باشد استعمار با شعور!

محمدعلی ارجمندی – 011126

بودجه اصفهان: 32040 میلیارد تومان

بودجه آذربایجان غربی: 4222 میلیارد تومان

بودجه آذربایجان شرقی: 11623 میلیارد تومان

بودجه زنجان: 6369 میلیارد تومان

بودجه همدان: 3115 میلیارد تومان

بودجه اردبیل: 2194 میلیارد تومان

جمع بودجه پنج استان: 27523 میلیارد تومان

می گویند: در صفحات مجازی فردی پیدا شده به نام بابک میرزا که همانند رضا پهلوی آرزوهایی در سر دارد و ایشان خود را از سلاله قاجار می داند. صد البته که این را هم جدی نمی گیریم، حالا که آرزو بر پیرمردان از قبیل شازده رضا پهلوی عار نبوده چرا برای شازده بابک میرزا که جوانتر هم هستند عار باشد.

اما تو گویی سیاهی لشگر سلطنت طلبان احمق که باور کرده اند دگر بار خلبان طیاره اف پنج را برتخت سلطنت خواهند نشاند بد جوری قورخیده اند!

و همین قورخیدن سبب شده که جوجه فاشیستهای قلم به دستشان از آرش سیگارچی گرفته تا سالومه و معلومه توییت بزنن که آهای مردتیکه عوضی اون جایی که پای نحستو گذاشتی زمین تهرون عزیز ماست و اون برج پشت سرت هم که باهاش عکس یادگاری گرفتی برج شهیاد شهنشاه آریا مهرمان است که تهرون و ایرون عزیزمون رو از سلسله هخامنشیان کبیر تحویل گرفته و دگربار تاسیس کرده اند!

دقت می کنید حافظه تاریخی جماعت سلطنت طلب از فرزانه هایشان گرفته تا روفوزه هایش قد ماهی قرمزهای عید هم نیست که داخل تنگ شیشه ای با طول حافظه ایکی ثانیه هی دور خودشون میچرخن. حالا شما انتظار دارین این جماعت نادان که به صمد و ماهی سیاه کوچولوش هنوز که هنوزه نفرت می ورزند به پیشینه تاریخی تهران شهر قاجارها واقف باشند و منکرش نشوند اگر واقف بودند که برج طغرل ـ ش را در حصار سازه های بتنی در بند کشیده و خود نحسشان را از حضور میلیونها گردشگر و علاقه مند به میراث تاریخی گذشتگان محروم نمی کردند.

اصالت چیزی نیست که بتوان منکرش شد و این همین اصالت نهفته در چهره طهران زیبا است که مرا وامیدار در تماشای شکوه در بند برج طغرل فی البداهه این نظم را بر زبان بیاورم:

بیر باخ زمانه نین ایشینه آللاه

تهران گلیب، طهراندا، تهرون دئییر

نوکر گلیب خان ائوینده

بوی دئییر!

«آیین شایین»